تصور کنید دنیایی رو که در اون، کدهای کامپیوتری و پیچیدگی‌های ذهن انسان با هم تلاقی پیدا می‌کنن.

سلام! من مهدی صالحی هستم و به “روان به روایت من” خوش اومدید.

داستان من از یه اتفاق عجیب شروع شد: درست تو روز روانشناس، ۹ اردیبهشت ، پا به این دنیا گذاشتم. انگار از همون اول، مسیر زندگیم با روانشناسی گره خورده بود.

اما مسیر من مستقیم نبود. سال ۷۹، با کوله‌باری از رویاهای دیجیتالی، قدم تو دنیای نرم‌افزار گذاشتم. بعدش تو ارشد، غرق دنیای هوش مصنوعی شدم. فکر می‌کردم قراره ربات‌هایی بسازم که بتونن مثل آدم‌ها فکر کنن. اما یه روز به خودم اومدم و دیدم به جای دیباگ کردن کدها، دارم افکار و احساسات آدم‌ها رو تحلیل می‌کنم. جالبه، نه؟

کم کم فهمیدم که پیچیده‌ترین و جذاب‌ترین “نرم‌افزار” دنیا، همین مغز خودمونه. این شد که تصمیم گرفتم مسیرم رو ۱۸۰ درجه تغییر بدم. رفتم سراغ روانشناسی و تمام مقاطع تحصیلی – از کارشناسی تا دکترا – رو تو این رشته گذروندم و میگذرونم و معتقدم مسیر یادگیری پایانی نداره.

حالا اینجام، با یه دیدگاه منحصر به فرد که ترکیبی از دنیای دیجیتال و عمق روان انسانه.

این ترکیب منحصر به فرد، به کار من تو تدریس و درمانگری عمق خاصی داده. هر بار که وارد کلاس درس میشم یا با یه مراجع جدید روبرو میشم، انگار یه دنیای جدید به روم باز میشه. عاشق لحظه‌ای هستم که یه دانشجو یه مفهوم پیچیده رو می‌فهمه، یا وقتی یه مراجع به یه بینش جدید درباره خودش می‌رسه. راستش، فکر می‌کنم من بیشتر از اونا یاد می‌گیرم. هر کدومشون با داستان منحصر به فردشون، دید من رو نسبت به روان انسان عمیق‌تر می‌کنن.

البته، این علاقه به کشف دنیاهای جدید از بچگیم با من بوده. دنیای من همیشه پر بوده از موسیقی، کتاب، و فیلم. هر کدوم از اینا یه پنجره بودن به دنیاهای ناشناخته. حالا می‌بینم چطور این علاقه‌ها به شکل‌گیری دیدگاهم نسبت به روان انسان کمک کردن.

این تنوع علایق، من رو به سمت پژوهش‌های بین رشته‌ای کشونده. به نظرم، جادوی واقعی اونجایی اتفاق می‌افته که علوم مختلف با هم تلاقی پیدا می‌کنن. مثلاً، ارتباط بین هوش مصنوعی و سلامت روان. فکر کنید اگه راجرز الان زنده بود و چت‌بات‌های درمانی رو می‌دید، چقدر شگفت‌زده می‌شد!

اما می‌دونید چیه؟ با همه این پیشرفت‌های تکنولوژی، من عمیقاً معتقدم که هنر، یه جور درمانگر جادوییه. وقتی پیچیدگی‌های زندگی مدرن ذهنم رو مشغول می‌کنه، پناه می‌برم به موسیقی بتهوون یا یه کتاب خوب. گاهی فکر می‌کنم بتهوون و مزلو حرف همدیگه رو خیلی خوب می‌فهمیدن. هر دو درباره رسیدن به اوج توانایی‌های انسان حرف می‌زدن، یکی با نت‌ها و اون یکی با نظریه‌هاش.

و حالا، تو این وبسایت، “روان به روایت من”، می‌خوام همه این تجربیات و دیدگاه‌ها رو با شما به اشتراک بذارم. از آخرین یافته‌های علمی گرفته تا تأثیر شگفت‌انگیز هنر بر روان. قراره از فیلم‌ها و کتاب‌هایی بگیم که می‌تونن دریچه‌ای به دنیای درون ما باشن. هدفم اینه که نشون بدم چطور می‌شه از دل پیچیدگی‌های ذهن و هیاهوی تکنولوژی، یه زندگی آروم و شاد ساخت.

پس اگه مشتاقید با من همراه بشید تو این سفر هیجان‌انگیز، خوش اومدید به “روان به روایت من”.

اینجا جاییه که علم، هنر و تکنولوژی دست به دست هم میدن تا کمک کنن ما خودمون و دنیای اطرافمون رو بهتر بشناسیم. و کی می‌دونه، شاید یه روز تونستیم الگوریتمی برای شادی طراحی کنیم که حتی اسکینر هم بهش افتخار کنه!

 

فوتر سایت

وبسایت رسمی دکتر مهدی صالحی-روان به روایت من