روزهای سخت شما هم مهم است – حتی اگر دیگران شرایط سخت‌تری دارند

نکته‌های مهم:

  • احساسات شما چه کوچک و چه بزرگ، همه ارزشمند هستند.
  • وقتی احساسات خود را بپذیرید، بهتر می‌توانید به دیگران کمک کنید.
  • مقایسه سختی‌های خود با دیگران، فقط باعث می‌شود خودتان را دست کم بگیرید.
  • دانشمندان می‌گویند پذیرفتن همه احساسات‌مان باعث می‌شود قوی‌تر شویم و بهتر رشد کنیم.

هفته پیش برایم خیلی سخت گذشت. از آن هفته‌هایی که انگار مشکلات پشت سر هم می‌آیند. خبر مرگ ناگهانی دوست دوران بچگی‌ام را شنیدم، فشار کاری زیادی داشتم، نگران دانشگاه رفتن فرزندم بودم، اوضاع سیاسی هم که پریشانم کرده بود، تازه افسردگی همیشگی پاییز هم که با کوتاه شدن روزها شروع شده بود.

اما وقتی به اطرافم نگاه می‌کردم، می‌دیدم بقیه وضع سخت‌تری دارند – یک دوست خوبم تازه عمل جراحی بزرگی داشته، یکی از همکارانم از کار بیکار شده، چند نفر از فامیل مریضی سختی گرفته‌اند، و بقیه هم درگیر بیماری و مشکلات خانوادگی هستند. پیش خودم می‌گفتم وقتی آنها این همه سختی می‌کشند، من چرا باید از مشکلات کوچک خودم ناراحت باشم؟

برای همین سعی کردم احساساتم را سرکوب کنم. فقط به فکر کمک به بقیه بودم و احساسات خودم را پس زدم. آخر هفته که شد، دیگر هیچ انرژی‌ای برایم نمانده بود. دلم می‌خواست زیر پتو قایم شوم و با هیچکس حرف نزنم.

“مقایسه کردن درد و رنج‌ها با هم، مثل مسابقه گذاشتن بین احساسات است. هیچ مدال طلایی برای ‘سخت‌ترین مشکل’ وجود ندارد، پس به جای مقایسه کردن، به احساسات خودتان هم اجازه بدهید که دیده شوند.”

این حس برایتان آشناست؟ اگر تا حالا مشکلات خودتان را دست کم گرفته‌اید چون فکر می‌کردید مال دیگران بدتر است، تنها نیستید. اما چیزی که من فهمیده‌ام این است: نادیده گرفتن احساسات خودمان به هیچکس کمکی نمی‌کند – نه به خودمان، نه به کسانی که می‌خواهیم کمکشان کنیم.

دام مقایسه کردن سختی‌ها اینکه فکر کنیم درد و رنج ما “مهم نیست” چون بقیه وضع بدتری دارند، یک تله است. ما با خودمان این بازی ذهنی را می‌کنیم تا باور کنیم مشکلاتمان آنقدرها هم مهم نیست.

البته این فکر از جای خوبی می‌آید. می‌خواهیم سختی‌های دیگران را درک کنیم و خودخواه به نظر نرسیم. اما واقعیت این است: کم اهمیت جلوه دادن احساسات خودمان، از درد دیگران کم نمی‌کند. فقط باعث می‌شود خودمان را سرزنش کنیم. احساسات مسابقه نیست. قرار نیست جایزه‌ای به “بدترین مشکل” بدهند. وقتی احساساتمان را انکار می‌کنیم، کم کم خسته و عصبی می‌شویم و نمی‌توانیم آنطور که باید به دیگران کمک کنیم.

چرا باید به احساساتمان اهمیت بدهیم توجه به احساسات خودمان خودخواهی نیست – یک نیاز ضروری است. وقتی به احساساتمان توجه می‌کنیم، انرژی بیشتری برای کمک به دیگران داریم. مثل ماسک اکسیژن در هواپیماست – اول باید ماسک خودمان را بزنیم تا بتوانیم به بقیه کمک کنیم.

وقتی احساساتمان را می‌پذیریم، راحت‌تر می‌توانیم از آنها عبور کنیم. یکی از روانشناس‌ها می‌گوید: “ناراحتی بخشی از زندگی معنادار است.” شاید نادیده گرفتن احساسات در کوتاه مدت راحت‌تر باشد، اما کم کم باعث خستگی و دلزدگی می‌شود.

چطور می‌توانیم هم به احساسات خودمان توجه کنیم و هم برای دیگران وقت بگذاریم؟ این سه راهکار به من کمک کرده:

۱. احساساتتان را قضاوت نکنید وقتی به خودتان می‌گویید “نباید اینطوری احساس کنم”، یک لحظه صبر کنید. احساسات شما هر چه که هست، درست است. لازم نیست برایش دلیل بیاورید – احساس کردن بخشی از انسان بودن است.

یادتان باشد: احساسات ما واقعیت نیستند، اما به ما پیام می‌دهند. به جای سرزنش خودتان برای غمگینی یا نگرانی، از خودتان بپرسید “این احساس می‌خواهد به من چه بگوید؟” شاید می‌گوید به استراحت یا صحبت با یک دوست نیاز دارید.

امتحان کنید: وقتی احساس بدی سراغتان آمد، فقط آن را بپذیرید. مثلاً بگویید “الان احساس خستگی می‌کنم” – همین پذیرش ساده کمک می‌کند راحت‌تر با آن کنار بیایید.

۲. مراقب انرژی خودتان باشید می‌توانید به دیگران کمک کنید بدون اینکه خودتان را فراموش کنید. کلیدش این است که گاهی به خودتان استراحت بدهید – نه برای دور شدن از دیگران، بلکه برای اینکه بتوانید بهتر کمکشان کنید.

مثلاً اگر دوستی مشکل دارد، می‌توانید بگویید “خیلی دوست دارم کمکت کنم، اما الان خودم هم کمی خسته‌ام. اشکالی ندارد فردا با هم صحبت کنیم؟” اینطوری می‌توانید وقتی واقعاً آماده‌اید، بهتر کمک کنید.

امتحان کنید: وقتی احساس فشار می‌کنید، از خودتان بپرسید “الان چطور می‌توانم کمی به خودم استراحت بدهم؟” و بدون خجالت این کار را انجام دهید.

۳. با خودتان مهربان باشید وقتی همیشه دیگران را در اولویت قرار می‌دهیم، راحت فراموش می‌کنیم که خودمان هم نیازهایی داریم. اما مهربانی با خودمان خودخواهی نیست – باید با خودمان هم مثل یک دوست خوب رفتار کنیم.

اول قبول کنید که هفته سختی داشته‌اید. به خودتان بگویید “این هفته واقعاً سخت بود، طبیعی است که خسته باشم.” بعد یک کار کوچک برای خودتان انجام دهید – یک پیاده‌روی کوتاه، نوشتن احساساتتان، یا فقط کمی استراحت. لازم نیست کار بزرگی باشد – همین توجه‌های کوچک به خودتان کافی است.

امتحان کنید: آخر روز از خودتان بپرسید “الان چه کار کوچکی می‌توانم برای خودم انجام دهم؟” و بدون عذاب وجدان انجامش دهید.

“درست مثل مسافران هواپیما که باید اول ماسک اکسیژن خودشان را بزنند تا بتوانند به دیگران کمک کنند، ما هم باید اول به احساسات خودمان توجه کنیم تا بتوانیم حامی خوبی برای دیگران باشیم.”

به خودتان اجازه احساس کردن بدهید وقتی به هفته سختم فکر می‌کنم، می‌بینم مهمترین کار این است که به خودم اجازه بدهم احساساتم را داشته باشم – بدون مقایسه با دیگران، بدون کوچک شمردن آنها. احساسات من هم مثل بقیه مهم است. وقتی احساساتم را می‌پذیرم، بهتر می‌توانم به دیگران هم کمک کنم.

اگر شما هم هفته سختی را پشت سر گذاشته‌اید، به خودتان اجازه دهید که این سختی را حس کنید. لازم نیست برای احساساتتان دلیل بیاورید – همین که مال شماست، کافی است که معتبر باشد.

و اگر مثل من دلتان می‌خواهد زیر پتو قایم شوید، یادتان باشد: حس کردن احساسات‌تان شما را ضعیف نمی‌کند – انسان بودن همین است. وقتی احساساتتان را می‌پذیرید، می‌توانید بهتر التیام پیدا کنید، رشد کنید و صادقانه‌تر کنار دیگران باشید. چون در روزهای سخت – چه کوچک چه بزرگ – همه ما حق داریم دیده شویم، حتی توسط خودمان.

لینک مقاله :

https://www.psychologytoday.com/intl/blog/possibilitizing/202412/your-hard-week-matters-even-if-others-have-it-worse

 

 

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

وبسایت رسمی دکتر مهدی صالحی-روان به روایت من